اينم عكس ديگه اي از كوچولوي من
عكسي از تولد سه سالگي پارساي من
بهمن ماه 90
روز 22 بهمن با مامان اومدي راهپيمايي وقتي برگشتيم خونه همش توي خونه مشتهات رو گره ميكردي و ميگفتي مرگ بر امريكا
نویسنده :
ماماني
17:13
شهريور 90
باز هم دوشنبه اما اين بار دوشنبه 21 شهريور ماه نفرين بر دوشنبه ها باز هم يك اتفاق بد ميشه گفت بدترين اتفاق، اتفاقي كه خانواده ام را تا آخر عمر عزادار كرد. پاييز غريب و بي رحم اون همه برگ مگه كم بود گل منو چرا چيدي؟؟؟؟؟؟ گل من دنياي من بود ...
نویسنده :
ماماني
12:28
عكسي از آقا پارسا در خواب
آذر ماه89
بلاخره انتقالي مامان درست شد هرچند مامان ديگه اصلاً دنبالش نرفت و بيخيالش شد ولي اداره مقصد خودش دنبال كار رو گرفته بود حالا ببينيم از كي بايد برگرديم شهر خودمون.
نویسنده :
ماماني
22:55
ارديبهشت 89
٨٨/٢/٦ من اداره بودم كه خالت بهم زنگ زد و گفت 2 تا جوش توي سر پارسا دراومده من خيلي ترسيدم آخه همه بچه هاي فاميل آبله مرغان گرفتن و حدود 15 روزي ميشه كه من تو رو خونه بابا بزرگ نبرد م ولي روز تولدت همه بچه ها بجز اونايكه آبله مرغون گرفته بودن آمدن. بعداز ظهر پيش دكتر بردمت ولي گفت آبله نيست روز بعد يكي دو تا جوش ديگه هم درآوردي. بعداز ظهر برديمت پيش دكتر خودت و او گفت آبله مرغان گرفتي. پنجشنبه 9 ارديبهشت تعداد جوش هات خيلي زياد شد ولي خدا را شكر زياد اذيت نبودي ولي مامان و بابا خيلي نگرانت بودن و توي اين مدت يكبار ديگه پيش دكترت رفتيم كه گفت جاي نگراني نيست و بايد خوشحال باشين كه ديگه خيالتون راحته چون اين بيماري فقط يكبار سراغ آدم مياد و ...
نویسنده :
ماماني
22:28
عكس كوچولوي من وقتي آبله مرغان گرفته
بهمن 88
5 بهمن 88 سومين دندان سمت راست رديف پايينت دراومد. 11بهمن 88 بدون كمك بلند شدي و چند قدم راه رفتي.
نویسنده :
ماماني
13:54